معنی فیر پلی
حل جدول
آلبومی از مهدی مقدم
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
افسوس، تأسف، ریشخند، لاغ. [خوانش: (اِ.)]
فرهنگ عمید
فیریدن
فرهنگ فارسی هوشیار
گویش مازندرانی
کنار هم
پلی
پهلو، پهلوی انسان و حیوان –جنب، کنار، برگرداندن، پشت...
برگرداندن، جنب، کنار، پشت و رو، بغل، پهلو
پلی به پلی
کنار هم
پلی پلی دین
در کنار هم بودن
ترکی به فارسی
گرداگرد
معادل ابجد
332